مردي وفا نمودم و اوپشت پا زد به عشق و اميدمهر چه دادم به او حلالش بادغير از آن دل كه مفت بخشيدم
خود ندانم چگونه رامش كرداو كه مي گفت دوستت دارمپس چرا زهر غم بجامش كرد